میتوان در عصر سکولاریسم ، ایمان را باور و از آن دفاع عقلانی کرد؟ / ایمان به مثابه شیوه ای از ادراک حقیقت
System.Windows.Forms.Label, Text:
گروه اندیشه: گروه دین و اندیشه روزنامه اعتماد با انتشار مطلب به بررسی نحوه عقلانی دفاع از ایمان در عصر سکولاریسم پرداخت. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
****
آیا در روزگار ما که عقلانیت علمی و نگاه تجربی بر افق عمومی حاکم است، هنوز میتوان از ایمان سخن گفت و آن را «عقلانی» دانست؟ آیا باور دینی حتما باید مستند به شواهد تجربی باشد تا اعتبار پیدا کند؟ یا میتوان از ایمان، به گونهای درونی، معرفتی و منسجم دفاع کرد؟ این پرسشها در مقالهای تازه و مهم از آکو اس. آنتومبیکومز، پژوهشگر آفریقاییتبار فلسفه و الهیات، در نشریه بینالمللی « HTS Teologiese Studies / Theological Studies » مطرح و در مقالهای در تاریخ ۹ مه ۲۰۲۵ منتشر شده است. تیتر این مقاله «توجیه و معرفتشناسی باورهای دینی در عصر سکولار» است. نشریه HTS که توسط دانشگاه پرتوریا در آفریقای جنوبی منتشر میشود، یکی از نشریات معتبر پژوهشی در حوزه الهیات، فلسفه دین و مطالعات میانرشتهای دین است. این مجله در نمایههای مهم دانشگاهی ثبت شده و سابقه طولانی در انتشار پژوهشهای جدی فلسفی دارد.
انتشار این مقاله در آن، نشان میدهد که بحث ایمان و عقلانیت، نه موضوعی فرعی و نه صرفا کلامی، بلکه همچنان مسالهای زنده در فلسفه معاصر است. نویسنده این مقاله که همزمان عضو دپارتمان الهیات نظاممند در دانشگاه پرتوریا و وابسته به موسسه فلسفه در دانشگاه آزاد آمستردام است، پیشتر نیز در زمینه پیوند میان رویکرد تحلیلی و ایمان دینی فعالیت کرده و این مقاله تازه را میتوان ادامه منطقی مسیر فکری او دانست: بررسی امکان دفاع عقلانی از ایمان در فضای سکولار و کثرتگرای جهان امروز. در ادامه گزارشی تلخیصی از مقاله آکو اس. آنتومبیکومز آورده شده است.
آنتومبیکومز در این مقاله روح دفاعی تازهای در ایمان میدمد: ایمان، نه بازمانده دوران جهل، نه بدیل علم و نه تجربهای خصوصی و بیاثر؛ بلکه شیوهای از ادراک حقیقت است، مبتنی بر عقلانیت، تجربه، اخلاق و انسجام درونی. او در دفاع از موجه بودن ایمان مومنان و مساله دشوار ارادی بودن باور اشاره میکند و میگوید: ما نمیتوانیم «تصمیم بگیریم که باور کنیم»، همانگونه که نمیتوانیم تصمیم بگیریم گرما را حس نکنیم.
مساله از کجا آغاز میشود؟
آنتومبیکومز بحث خود را با اشاره به وضعیت فعلی جهان آغاز میکند؛ جهانی که از سویی «بیش از هر زمان دیگر» متنوع و کثرتگراست و از سوی دیگر به شکلی فراگیر تحت تاثیر نگاه سکولار و علمی قرار دارد. حتی در جوامع مذهبی نیز این حس وجود دارد که باید باورهای دینی را «توجیه» کرد. دیگر نمیتوان فقط گفت: «من ایمان دارم، چون ایمان دارم.» حتی مومنان نیز خود را در معرض پرسش میبینند: چرا ایمان؟ و چرا باید باور دینی را بر هر باوری ترجیح داد؟
از نظر نویسنده، این وضعیت نه به معنای پایان ایمان است و نه به معنای فروپاشی مبانی دینی؛ بلکه نشانه ورود به مرحلهای تازه است که در آن ایمان باید نه فقط زیسته، بلکه مورد فهم و تبیین قرار گیرد و امکان دفاع از آن وجود داشته باشد. همین پرسشهاست که او را به طرح مساله «توجیه باور دینی» میرساند.
«توجیه»، دقیقا چه معنایی دارد؟
آنتومبیکومز دو نوع توجیه را از هم تفکیک میکند: یکی توجیه در سطح باور و دیگری «توجیه معرفتشناختی»، یعنی توجیه از منظر نظریه شناخت. توجیه باور یعنی آنکه فرد بتواند بگوید: من حق دارم این باور را داشته باشم، حتی اگر نتوانم آن را با دادههای علمی اثبات کنم. این نوع توجیه بیشتر به درونیات ذهن، تجربه شخصی و نظام باور فرد مربوط است. اما توجیه معرفتشناختی، بحثی عمیقتر است: آیا این باور «معرفت» محسوب میشود؟ آیا میتوان آن را «موجه»، «معتبر» و «قابل دفاع» شمرد، نه صرفا «مقبول» یا «موروثی»؟ اینجاست که فلسفه وارد میدان میشود.
علمگرایی، شکگرایی و چالش جهان سکولار
نویسنده با نگاهی انتقادی به وضعیت فلسفه دین در عصر جدید میگوید: دلیل اصلی فشار بر ایمان، آن است که خیلیها میپندارند «تنها شکل مشروع باور، باور مبتنی بر داده تجربی است». یعنی هر چه نتوان در آزمایشگاه اندازه گرفت یا با ابزار علمی سنجید، فاقد اعتبار است. به تعبیر او، این نگاه، همان «شکگرایی علمی» است که در پس ذهن بسیاری از خداناباوران نوین مانند ریچارد داوکینز جریان دارد. اما آنتومبیکومز این فرض را به چالش میکشد و نشان میدهد که حتی بسیاری از باورهای روزمره ما بیهیچ آزمایش تجربی پذیرفته میشود. پس چرا ایمان باید تنها حوزهای باشد که به این شدت زیر فشار آزمایش تجربی قرار میگیرد؟
آیا برای باور دینی «دلیل» لازم است؟
یکی از بخشهای مهم مقاله، بررسی این پرسش است: آیا ایمان فقط بر احساس و عاطفه استوار است یا میتواند بر پایه دلیل و شواهد شکل گیرد؟
آنتومبیکومز از فیلسوفانی مانند ویلیام آلستون و آلوین پلانتینگا مدد میگیرد تا نشان دهد که باور دینی میتواند بهطور «معرفتشناختی موجه» باشد حتی اگر کسی نتواند آن را ثابت کند. اینجاست که بحث «باور پایه» مطرح میشود. پلانتینگا استدلال میکند که برخی باورها «به خودی خود موجهاند»؛ مثل باور به جهان خارج یا اعتماد به حافظه. به نظر او، باور به خدا نیز از همین سنخ است. این باور، «نه نابخردانه است و نه نیازمند دلیل تجربی»، بلکه میتواند در بستر زندگی دینی، کاملا طبیعی و عقلانی باشد.
نقش تجربه: وقتی ایمان «زیسته» میشود
یکی از نکات برجسته در مقاله این است که «تجربه دینی» را نباید سادهلوحانه نادیده گرفت. نویسنده تاکید میکند که تجربه، خود نوعی شاهد (Evidence) است. شاید تجربه دینی برای دیگران تکرارپذیر نباشد، اما برای صاحب آن، از حیث معرفتی «کاملا معتبر» است. در این نگاه، تجربه دینی دفاعپذیر است و به همان اندازه تجربه اخلاقی، زیباییشناختی یا حتی تجربه عشق. ما از کسی که عاشق شده نمیپرسیم: «عشق را در کدام آزمایشگاه ثابت میکنی؟» پس چرا تجربه ایمان باید به چنین فشار اثباتگرایانهای تن دهد؟
انسجام درونی: وقتی باور و رفتار یکی میشوند
آنتومبیکومز مفهومی به کار میبرد به نام «توجیه دکستی»- Doxastic Justification -؛ یعنی باور دینی را باید در پیوند با کنش دینی فهمید. اگر کسی مدعی ایمان باشد، اما زندگی او هیچ نسبتی با ایمان نداشته باشد، آن ایمان «توجیه معرفتی» خود را از دست میدهد. ایمان، تنها زمانی موجه است که با زیست، عمل، اخلاق و معنویت همراه باشد. ایمان، بیعمل و بیاخلاق، بیش از آنکه «موجه» باشد، «مدعی» است. به بیان دیگر، در این خوانش، ایمان نه فقط یک باور که «شیوهای از بودن» است.
مسوولیت اخلاقی در ایمان
نویسنده به بحث دشوار «ارادی بودن باور» میپردازد. ما نمیتوانیم «تصمیم بگیریم که باور کنیم»، همانگونه که نمیتوانیم تصمیم بگیریم گرما را حس نکنیم. اما او تاکید میکند که انسان هنوز «مسوول باور خود است». یعنی باید در جهتی حرکت کند که باورهایش با اندیشه، اخلاق، تجربه و خودشناسی سازگار باشند. ایمان، در این معنا، نوعی مسوولیت اخلاقی است؛ نه تقلید، نه جهل و نه باور کور.
آیا علم شناخت، ایمان را رد میکند؟
آنتومبیکومز در بخشی از مقاله به یافتههای علوم شناختی نیز اشاره میکند؛ یافتههایی که میگویند ذهن انسان برای تشخیص «فاعل» در جهان تربیت شده و همین فرآیند میتواند منشا باور به خدا باشد.اما او میپرسد: آیا این نشان میدهد که خدا وجود ندارد؟ یا برعکس، آیا این روند طبیعی ذهن نشان میدهد که انسان از ابتدا برای دریافت امر الهی آفریده شده است؟ به بیان دیگر، توضیح علمی، لزوما نفی دینی نیست.
ایمان همچنان ایستاده است
آنتومبیکومز در پایان مقاله با نگاهی جمعبندیکننده میگوید که در جهان امروز، ایمان بیش از آنکه ضعیف شده باشد، به مرحله تازهای رسیده است؛ مرحلهای که در آن باید پرسشها را جدی گرفت و از ایمان دفاع عقلانی کرد. او حتی پا را فراتر میگذارد و میگوید بار اثبات بیشتر بر دوش مخالفان ایمان است؛ آنانند که باید نشان دهند چرا ایمان «نباید» موجه باشد، نه اینکه مومنان مجبور باشند ایمان خود را با معیارهای علوم طبیعی تطبیق دهند.
سخن پایانی
مقاله آنتومبیکومز، در عین فلسفی بودن، روح دفاعی تازهای در ایمان میدمد: ایمان، نه بازمانده دوران جهل، نه بدیل علم و نه تجربهای خصوصی و بیاثر؛ بلکه شیوهای از ادراک حقیقت است، مبتنی بر عقلانیت، تجربه، اخلاق و انسجام درونی.
برای مخاطب ایرانی نیز این مقاله از آن جهت مهم است که نشان میدهد بحث ایمان و عقلانیت، یک دغدغه جهانشمول است. ایمان، اگر درست فهمیده شود، نه دشمن عقل است و نه رقیب علم، بلکه راهی انسانی است برای تفسیر جهان، زیستن با معنا و حضور در جهانی که با همه پیشرفتهایش، هنوز تشنه معناست.
ایمان، در این نگرش، همچنان یک امکان است و شاید ضرورتی بیش از گذشته.
۲۱۶۲۱۶
بیشتر بخوانیمکرگیر: ابزاری قدرتمند برای سوراخکاری بتن
بیشتر بخوانیمآیفون 17 ایر