اما در نخستین شب اجرا، پیش از آنکه صدای اولین ساز به گوش مخاطبان برسد، مأموران انتظامی وارد محوطه شدند، سیستمهای صوتی جمعآوری شد و برنامه به طور ناگهانی متوقف شد. هیچ اطلاعیه رسمی منتشر نشد و سکوت سنگینی جای صحنهی پرشور و هیجان هنرمندان و مخاطبان را گرفت؛ سکوتی که بیش از هر چیزی، پرسشهای جدی دربارهی مدیریت، هماهنگی و جایگاه نهادهای فرهنگی و امنیتی برمیانگیزد. هرچند در ادامه و براساس خبری که حسین امیرتیموری، فرماندار قشم در اختیار تسنیم گذاشت، مشخص شد که این فستیوال از امشب (شنبه ۲۶ مهر) تا دوم آبانماه به میزبانی قشم برگزار خواهد شد. با این حال، این رخداد، تکرار نمونههای مشابه است.
پیشتر، فستیوال «کوچه» در بوشهر نیز با شرایطی مشابه مواجه شد؛ رویدادی که با مجوز رسمی برنامهریزی شده بود، اما چند روز پیش از آغاز، لغو شد و موجی از سردرگمی و اعتراض میان هنرمندان و مخاطبان ایجاد کرد. این تکرار مکرر، نشان میدهد که سازوکار صدور و اجرای مجوزها علیرغم قوانین رسمی، با خلأها و ناهماهنگیهای ساختاری روبهرو است و پرسشهای جدی دربارهی مسئولیت و پاسخگویی نهادها ایجاد میکند.
بابک رضایی، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در گفتوگو با رسانهها تصریح کرده بود: «در شش ماه گذشته هیچ کنسرت دارای مجوزی لغو نشده است.»
اما آنچه در قشم رخ داد، نشاندهنده فاصلهای آشکار میان سیاستهای اعلامشده و واقعیت اجرایی است. سوالی که مطرح میشود، نه تنها دربارهی یک رویداد خاص، بلکه دربارهی کل نظام مجوزدهی فرهنگی است: وقتی مجوزها قانونی و معتبر هستند، چه نیرویی و با چه اختیاراتی میتواند اجرای یک فستیوال رسمی را متوقف کند؟
تحلیلهای میدانی و منابع خبری نشان میدهند که دخالت نهادهای امنیتی و شوراهای تأمین استان، در کنار موازیکاری میان نهادهای مختلف، نقش تعیینکنندهای در توقف ناگهانی برنامه داشته است. این ناهماهنگی ساختاری، گاه به توقف اجراهای دارای مجوز و اختلال در جریان قانونی فعالیتهای فرهنگی منجر میشود و شکافی عمیق میان سیاستهای اعلامشده و واقعیت اجرایی ایجاد میکند.
پیامد فرهنگی چنین تصمیمهایی، فراتر از لغو چند اجراست؛ اعتماد هنرمندان و جامعه فرهنگی به سیستم مجوزدهی تضعیف میشود، انگیزه برای برنامههای مستقل کاهش مییابد و مخاطبان از تجربهی فرهنگی محروم میشوند. ادامه یافتن چنین روندی میتواند به شکل غیرمستقیم به سنگاندازی در مسیر سیاستهای فرهنگی و هنری دولت تعبیر شود و ثبات نهادهای مسئول را زیر سؤال ببرد.
مسئلهی دیگری که برجسته است، خطرات بلندمدت چنین اقدامات ناگهانی است. وقتی تصمیمات بدون اطلاعرسانی شفاف و بدون چارچوب مشخص اتخاذ میشوند، نه تنها برنامهریزی بلندمدت هنرمندان مختل میشود، بلکه جریان عمومی فرهنگ و هنر نیز دچار سردرگمی و رکود میگردد. این نوع توقفها، به ویژه در فضاهای فرهنگی مستقل، میتواند انگیزهی خلاقیت را کاهش دهد و اعتماد جامعه به نهادهای رسمی را متزلزل کند؛ نتیجهای که هم به ضرر دولت و هم به ضرر جامعه فرهنگی است.
فستیوالهایی مانند «کاوان» فرصتهایی برای گفتوگو، همافزایی و نمایش تنوع فرهنگی ایران هستند؛ رویدادهایی که با رعایت قوانین و احترام به حساسیتهای محلی، اعتماد عمومی را تقویت و تجربهی فرهنگی جامعه را غنیتر میکنند. توقف ناگهانی این جریانها، آشکارکنندهی خلأ جدی در هماهنگی میان نهادهای فرهنگی و تصمیمگیرندگان محلی است و ضرورت بازبینی فوری سازوکارهای اجرایی را نشان میدهد.
اکنون بیش از هر زمان دیگری، ضرورت دارد که نهادهای مسئول در سطح ملی و محلی، با یکدیگر هماهنگ شوند و سازوکاری شفاف، پایدار و قابل اتکا برای برگزاری رویدادهای فرهنگی ایجاد کنند؛ سازوکاری که هم شأن قانونی رعایت شود و هم هنرمندان با اطمینان بتوانند در مسیر خلق و اجرا گام بردارند، بدون ترس از موانع ناگهانی، تصمیمات سلیقهای یا موازیکاری نهادهای مختلف. تنها در چنین فضایی است که موسیقی و هنر میتوانند آزادانه جریان یابند و جامعه فرهنگی، با اعتماد و انگیزه، به سوی رشد و تنوع حرکت کند.
۵۹۵۹